-
اختیار؟
جمعه 10 مرداد 1399 23:02
مدتیه که شروع کردم به نوشتن برنامه ریزی توی یکی از دفترام. اوایل داشت خوب پیش میرفت ولی دوباره جوری که انگار اختیاری از خودت نداری همه چی بهم ریخت ، گاهی فکر میکنم مهم نیست چقدر تلاش کنم ، بهرحال اتفاقی که قراره بیوفته میوفته ، یه چیزی تو همین مایه های سرنوشت خودمون! هنوز نمیدونم وجود داره یا نه ولی بارها احساس کردم...
-
کتاب 1984
جمعه 10 مرداد 1399 21:11
چند روزی میشه که کتاب 1984 رو شروع کردم به خوندن ، نویسنده ش رو تقریبا همه میشناسن ، آقای جورج اورول نویسنده این کتابه .تقریبا هر روز که سرکار میرم چند صفحه شو که وقت داشته باشم میخونم و واقعا خوشم اومده از کتابش! اتمسفر و فضایی که نویسنده توی این کتاب با قلمش به تصویر کشیده به طور کامل میتونی حسش کنی.ترجمه ی مهدی...
-
افراد کار نابلد!
دوشنبه 6 مرداد 1399 22:37
امروز بعد از 6 روز گوشیمو تحویل گرفتم ، با اینکه یک میلیون و نهصد هزارتومن هزینه تعمیرشو دادم ، دوربین سلفیم تار میگیره ، زیر ال سی دی هم انگار چسب و حبابه! واقعا اعصابم خورد شد . صبح دوباره باید برم گوشیو تحویل بدم بهشون بگم آقا این چه ریدمانیه؟؟ نمیتونی انجام بدی بگو اقا نمیتونم . چرا گوشیو خراب میکنی؟
-
Writing 001
دوشنبه 6 مرداد 1399 03:41
-
ناتمام
یکشنبه 5 مرداد 1399 23:20
نمیدونم چرا دست به هرکاری میزنم ناتمام رهاش میکنم ، نزدیک به سه ساله بعد از فوت استادم دست به پیانو نزدم ، برنامه نویسی کامپیوتر رو ادامه ندادم ، طراحی سه بعدی رو ول کردم ، نقشه کشی ساختمون رو ول کردم ، چند کتاب رو نصفه و نیمه ول کردم و .. نمیدونم چرا ولی خیلی وقتا عده ای از آدما رو میبینم که برای همه چی توی زندگی شور...
-
Winted Aid - The Wisp Sings
شنبه 4 مرداد 1399 21:01
برای امشب این موزیکو آپلود کردم ، یکی از موزیکای مورد علاقم هست و خیلی از وقتا که اعصابم خورد بود یا ناراحت بودم این جزو موزیکایی بود که مدام پلی میکردم . چندین و چندین بار تو ماشین با دوستامون پلی کردیمش ، چند بار اشک ریختم باهاش ... در یک کلمه بگم که واقعا فوق العادس :) هیچوقت ازش خسته نمیشم و امیدوارم که بتونم با...
-
حالت خوبه؟
شنبه 4 مرداد 1399 02:09
متاسفانه طی این هفته ای گذشت به طور اتفاقی گوشیم از دستم افتاد و گلس ال سی دیش شکست ، و من باید حقوق یک ماهمو خرج تعمیرش میکردم و البته تا یکشنبه هم آماده نمیشه ! اعصابم از این بابت خورد بود ولی خب کاریش نمیشه کرد ... امروز(جمعه) هم که از ساعت سه بعد از ظهر تا ساعت یازده شب سر کار بودم و خیلی خسته شدم .. ممکنه تا ماه...
-
قهوه ی سرد آقای نویسنده - 2
شنبه 4 مرداد 1399 01:14
چند روز پیش این کتابو تمومش کردم ، اوایلش برام جذاب بود ولی کمی که گذشت احساس کردم داستان کمی بی سر و ته هستش، پایانش هم برای من جالب نبود ، فک میکردم پایان بهتری داشته باشه.یک سری پاراگراف های جذاب داشت ولی جز اون به نظرم این کتاب چیز دیگه ای برای ارائه نداشت ، نویسنده تلاششو کرد اما موفق نشد .. با اینحال ازینکه...
-
به امید روزای بهتر
پنجشنبه 26 تیر 1399 13:38
این روزا کم کم خبرای خوب بیشتر میشنوم ، امیدوارم همین وضعیت ادامه داشته باشه ، چون بالاخره دارم احساس میکنم که زندگی روی خوبشو داره به خانواده ما نشون میده . واقعا به یکم "خیال راحت" نیاز دارم ! ممکنه از کارم استعفا بدم چون با توجه به برنامه ای که واسه رفتن از ایران دارم ، ترجیح میدم وقتمو تمام و کمال بزارم...
-
این روز های رو اعصاب
چهارشنبه 25 تیر 1399 13:47
دیشب بعد از دو هفته و چند روز تو قرنطینه موندن، رفتم سرکار! و ری اکشن همکارام جالب بود حدس میزدمبترسن :)) یکم معذب شدم راستش ولی خب من اتاقم کلا جداس و از حواشی دورم . هرکی میومد میگفتم اقا من حالم خوبه دیگه کرونا ندارم ! انتقال نمیدم . صادقانه بگم که توضیح همچین مسئله ای واسه یه نفر خیلی رو مخم بود، چون فکر نمیکردم...
-
Linkin Park - Crawling (Live)
سهشنبه 24 تیر 1399 18:20
بهترین خواننده ی زندگیه من Chester Bennington ئه خیلی جاها با موزیکاش دستمو گرفت و توی بدترین و بهترین لحظات زندگیم کنارم بود . یه جورایی من با این خواننده بزرگ شدم حتی یکی از goal های زندگیم این بوده یه روزی برم کنسرتش ... وقتی هم خبر خودکشیشو شنیدم قلبم هزارتیکه شد . با اینحال صداش تا ابد توی قلبم و یاد و خاطرم باقی...
-
Insomnia
دوشنبه 23 تیر 1399 04:07
بی خوابی یکی از بزرگترین مشکلاتی هست که باهاش دست و پنجه نرم میکنم ، ولی یه پارادوکسی اینجا هست و اونم اینه که نیمی از من واقعا عاشق شب بیداریه ! و نیمه ی دیگم خودمو سرزنش میکنه که زود بخواب و داری به خودت آسیب میزنی و واقعا هم آسیب میزنم چون شب تایمیه که تو کاملا بی دفاع هستی! بی دفاع در مقابل هجوم بی رحم افکارت .فکر...
-
Hans Zimmer - Time ( Inception )
جمعه 20 تیر 1399 16:26
(اگر فیلم Inception رو ندیدین این ویدیو رو نبینین) به نظر من موسیقی باید کاملا روح آدمو لمس کنه و یک دنیای کاملا متفاوت رو برای تو به تصویر بکشه یا باعث بشه تو یه حسی که تاحالا نداشتی تجربه کنی و این حس با هر موزیک تغییر کنه . آقای Hans Zimmer یکی از آهنگساز هایی هستش که به خوبی اینکارو بلده ، آهنگ Time که توی فیلم...
-
از این وضعیت خستم
پنجشنبه 19 تیر 1399 22:33
از وقتی که تست کرونام مثبت شد خودمو تو اتاقم حبس کردم تااا دیشب که بالاخره توسط یکی از آشنایان تونستم پیش دکتر وقت بگیرم ( از طرف مرکز بهداشت شهر ، همه کسایی که کرونا دارن پیش متخصص داخلی-عفونی ارجاع داده شدن) خلاصه دیشب ساعت ده رفتم دکتر و حقیقتش همون لحظه ی ورود به ساختمونش هم احساس بدی داشتم ، از پله ها که داشتم...
-
قهوه ی سرد آقای نویسنده
جمعه 13 تیر 1399 15:01
مدتی بود که میخواستم کتاب قهوه ی سرد آقای نویسنده رو بخونم ، که دیشب بالاخره شروع کردم به خوندن و همون صفحات اول چند خطش منو مجذوب خودش کرد . "عاشق شدن مثل گوش دادن به صدای پیانو توی یه کافه ی شلوغ میمونه، اگه بخوای به اون صدای قشنگ گوش کنی باید چشم هات رو ببندی و از بقیه ی صداها بگذری و اون هارو نشنوی، صدای خنده...
-
نمیدونم دارم چیکار میکنم
پنجشنبه 12 تیر 1399 22:07
اگر با شخصیتی که الان دارم و میتونستم به گذشته برگردم قطعا وارد یک رابطه ی جدی نمیشدم ، منظورم اینه چرا وقتی من از آینده ی خودم خبری ندارم باید یک نفر رو به خودم وابسته کنم؟ مشکل اینجاست که من تا حداکثر دو سال دیگه از ایران میرم ، اما قلبی که اینجا شکسته میشه رو چیکار کنم ؟ هنوزم با خودم کلنجار میرم که چطوری بهش بگم !...
-
کرونا و قرنطینه ی خونگی من !
چهارشنبه 11 تیر 1399 00:09
هفته ی پیش روز سه شنبه برای شروع مجدد کار تو استخر از طرف مجموعه به ما نامه دادن که قبل از اینکه کار راه بیوفته باید تست کرونا بدین. از قضا منم دو سه روزی بود که یکم گلوم گرفته بود و آبریزش بینی داشتم ! رفتم مرکز بهداشت شهرمون و تست رو دادم و سه روز بعد با من تماس گرفتن و گفتن آقای فلانی شما جواب تستتون مثبت شد ! حالا...
-
جغد مینویسد
شنبه 31 خرداد 1399 06:31
متاسفانه یکی دو ماه که ویروسه کرونا سر و کله ش پیدا شد و همه تو قرنطینه خونگی بودیم، من به طور کامل تبدیل به یک جغد شدم، و همچنان نمیتونم این عادت رو کناربزارم، در صورتی که کاملا حس میکنم داره تاثیر منفی میزاره روی من. ساعت ۶ صبح میخوابم، ۱۰ یا ۱۱ بیدار میشم. باید این عادتو بزارم کنار. متاسفانه توی این ساعتای بیکاری...
-
Apparat - Goodbye
پنجشنبه 29 خرداد 1399 20:33
یکی از آهنگایی که مدتیه خیلی گوش میدم آهنگه goodbye ئه که در واقع موزیک تیتراژ سریال dark هستش. دلم نیومد که اینجا به اشتراک نزارمش . خوده این سریال رو من خیلی اتفاقی توی یکی از پیج های اینستاگرام باهاش آشنا شدم و میتونم بگم واقعا جزو یکی از بهترین سریال هایی هستش که دیدم .حالا اگه شد بعدا توی یک پست جداگونه در موردش...
-
تصمیمات
چهارشنبه 28 خرداد 1399 17:46
به نظرم یکی از پیچیده ترین کارایی که آدم میتونه باهاش روبرو بشه ، تصمیم گرفتنه. حالا تصمیمای بزرگ و کوچیک هر کدوم پیچیدگی های خاص خودشونو دارن. اما بدترین نوعش اونیه که در راستای این تصمیمت ، زندگی یک نفر یا چند نفر دیگه هم تحت تاثیر قرار میدی. بدترش اینه که اون یک نفر میتونه یکی از مهم ترین شخص های زندگیه تو باشه....
-
این ماسک های لعنتی
دوشنبه 26 خرداد 1399 05:36
بعد از اتفاقاتی که طی این یکی دو سال اخیر برای من و خانوادم افتاد ،به جرعت میتونم بگم خیلی سخت تر میتونم به کسی اعتماد کنم . خیلی سخت ، چیزایی رو این مدت دیدم که واقعا باعث میشه از خودم بپرسم کی آدما تونستن اینقدر ترسناک باشن؟؟ برای مثال میگم شما به مدت دو سال با یک نفر توی یه رابطه عاشقانه هستی و وقتی شرایط زندگی به...
-
شروع دوباره برای چندمین بار
شنبه 24 خرداد 1399 21:27
دوباره برگشتم ، فهمیدم که حذف این وبلاگ اشتباه بدی بود ، آدمی مثل من همیشه به یه جایی واسه تخلیه شدن نیاز داره... دو شب پیش بود که با یه متخصص اعصاب تو آلمان صحبت کردم ( دختر یکی از دوستای بابام بود ) . به جرعت میتونم بگم وقتی که این خانوم برای من گذاشت ، هیچ دکتری توی ایران برای من نذاشت ، نزدیک به چهل و پنج دقیقه...