مدتیه که شروع کردم به نوشتن برنامه ریزی توی یکی از دفترام. اوایل داشت خوب پیش میرفت ولی دوباره جوری که انگار اختیاری از خودت نداری همه چی بهم ریخت ، گاهی فکر میکنم مهم نیست چقدر تلاش کنم ، بهرحال اتفاقی که قراره بیوفته میوفته ، یه چیزی تو همین مایه های سرنوشت خودمون! هنوز نمیدونم وجود داره یا نه ولی بارها احساس کردم که تو شرایط مختلفی کاریو کردم که برخلاف اختیار شخصیه خودم بوده و انگار که برای لحظه ای خودت نیستی و کاریو انجام میدی که انگار قرار بوده توی اون تایم مشخص انجامش بدی که منجر میشه زندگیت به اون سمتی بره که باید بره.
دیروز با دوستام بیرون بودم و از "ب" ( که آدم بیخیال و سر خوشی هستش ) پرسیدم وقتی حالت بد باشه چیکار میکنی؟واقعا رازت چیه؟ گفتش که سعی میکنم با دیدن ویدیو های مختلف خنده دار خودمو خوشحال کنم و یا اینقدر بخوابم که فراموشش کنم . وقتی این حرفو زد برگشتم نگاهش کردم و متوجه ی حماقت توی نگاهش شدم !
برای من چنین چیزی باور پذیر نبود ، بنظرم "ب" یا تا حالا تو زندگیش به مشکل بزرگی برنخورده بود و یا واقعا به طور معجزه آسایی میتونست به این طریقبا آشوب درونش کنار بیاد. عموما اینجور سوالاتو از دوستام و کسایی که باهاش صمیمی تر میشم میپرسم چون برام جالبه که آدما چطوری با مسائل مختلف زندگیشون کنار میان . اینکه به ازای هر آدمی که روی این کره خاکی زندگی میکنه چندین و چند شخصیت و کرکتر هستش برام خیلی جالبه و دوست دارم ساعت ها بشینم پای حرفاشون و ببینم که این آدم چیکار میکنه وقتی ناراحته . با چی خوشحال میشه ، موزیک مورد علاقش چیه؟ چی حالشو خوب میکنه. با اینکه خیلی هارو نمیفهمم ولی باز این قضیه که این همه شخصیت توی دنیا هست جالبه ! یا اینکه توی اون نقطه ی تاریک ذهنشون چه خبره .. چون همه ی ما نیمه ی تاریکی درونمون داریم که به کسی نشونش نمیدیم ... افکاری هستن که جز خودت کسی چیزی ازش نمیدونه و واقعا این وسعت توی وجود آدما منو هیجان زده میکنه. چه بسا آدماییم هستن ( تعدادشونم خیلی زیاده ) که منو به شدت ناامید میکنن. بخاطر احمق بودنشون میگم! واقعا باعث میشن که نفرت رو توی تمام وجودم حس کنم ...
چند روزی میشه که کتاب 1984 رو شروع کردم به خوندن ، نویسنده ش رو تقریبا همه میشناسن ، آقای جورج اورول نویسنده این کتابه .تقریبا هر روز که سرکار میرم چند صفحه شو که وقت داشته باشم میخونم و واقعا خوشم اومده از کتابش! اتمسفر و فضایی که نویسنده توی این کتاب با قلمش به تصویر کشیده به طور کامل میتونی حسش کنی.ترجمه ی مهدی بهره مند هم خیلی روان و خوبه .میشه دنیای تیره و تاریک این کتاب رو به طور غم انگیزی درک کرد. به هرحال به هرکسی که این کتابو نخونده پیشنهاد میکنم که بخونه کاملا ارزششو داره.
امروز بعد از 6 روز گوشیمو تحویل گرفتم ، با اینکه یک میلیون و نهصد هزارتومن هزینه تعمیرشو دادم ، دوربین سلفیم تار میگیره ، زیر ال سی دی هم انگار چسب و حبابه!
واقعا اعصابم خورد شد . صبح دوباره باید برم گوشیو تحویل بدم بهشون بگم آقا این چه ریدمانیه؟؟ نمیتونی انجام بدی بگو اقا نمیتونم . چرا گوشیو خراب میکنی؟